در دوران کهن مردم درکشور عزیزمان ایران به مانند اکثر ملل آن روزگاران به پیشه کشاورزی مشغول بودند و صنعت به مفهوم امروزی (کارخانه یا کارگاه تولیدی) وجود نداشت و در حد ابتدایی آن محدود به اسلحه سازی، بافندگی، زرگری و ….. بود. غالب مردم آن روزگاران کشاورز و دامپرور بودند. حتی در متون تاریخی شاهدیم بدلیل اهمیت کشاورزی که شغل اغلب مردم بود، بارش باران و کمبود آب معضل اصلی زمامداران کشور بوده است بطوری که داریوش کبیر در یکی از کتیبه های بجای مانده، سه خطر بزرگ کشور خود را دشمن، خشکسالی و دروغ دانسته است. “اهورا مزدا اين كشور را از دشمن، خشكسالی و دروغ محفوظ دارد.”
لذا اهمیت آب و آبادانی و بیم از خشکسالی مربوط به شغل قسمت عظیمی از مردم ایران و اهمیت امنیت غذایی در آن سالها بوده است. سایر مشاغل غیر از کشاورزی بصورت خانوادگی و از پدر به پسر به ارث می رسیده است. کمتر پیش می آمد که فردی بتواند یا تمایل داشته باشد از شغل پدری و آباء و اجدادی خود به شغل دیگری بپردازد. این مورد در تمام کشورها و تمدنها صدق می کرد. تنها صنعت مهم در کشورها مربوط به صنایع نظامی و تولید سلاح، ساخت ابزار کشاورزی، ابزار ریسندگی ابتدایی، ظروف غذا و وسایل اولیه زندگی بود. (شمیر، نیزه، زره، بیل، خیش برای شخم زدن، دیگ و …)
اولین کارگاه های مهم صنعتی در ایران در دوران پادشاهی صفویه آغاز شد. در این دوران بدلیل امنیت راه ها و تجارت ما بین ملل مختلف، ایران بعنوان یک کشور استراتژیک بین اروپا و آسیای شرقی (خصوصاً چین) شناخته می شد. با حضور جهانگردان اروپایی در قالب تاجر یا صنعت گر، رفته رفته صنعت در ایران پا گرفت. اولین صنعت مهم در آن دوران بافندگی بود. حرفه بافندگی که بی ارتباط با دامپروری هم نیست در دوران صفویه در ایران رونق یافت. همجنین به دلیل اهمیت توپخانه، ریخته گری و ساخت توپ در شکل ابتدایی نیز در این دوران (خصوصاً دوره شاه عباس کبیر) آغاز شد. در این دوران و برای ایجاد تعادل بین صفویه و عثمانی بعنوان دو تهدید بالقوه برای اروپا، اروپاییان به صنعت نظامی و غیر نظامی ایران کمک زیادی کردند.
پس از صفویه و تا دوران قاجاریه صنعت در ایران در همین حد باقی ماند. در زمان قاجاریه و با تغییرات زئوپلیتیکی جهان (ظهور و سقوط ناپلئون،افول عثمانی و…) در آن دوران، صنعت در ایران شکل دیگری به خود گرفت. علاقه شاهان قاجار به سفر اروپایی و دیدن رشد اروپا (فرنگ) از نزدیک و همچنین اعزام تعدادی از فرزندان نجبا برای تحصیل به اروپا باعث ورود بعضی صنایع به کشور شد. در دوران قاجاریه در دو برحه ابتدا زمان فتحعلی شاه و با درایت نایب السلطنه (عباس میرزا) و سپس در دوران صدارت امیر کبیر صنایع در کشور متحول شد.
عباس میرزا که متوجه ضعف ارتش ایران در مقابل بزرگترین تهدید خود یعنی امپراتوری شوروی شده بود ابتدا تلاش کرد ساخت تفنگ و توپ را در داخل کشور بومی سازی کند. به همین منظور با ارسال استادکاران به اروپا (انگلستان) نحوه تولید تفنگ را آموخته و تولید در ایران آغاز شد. همچنین با استفاده از مهندسان فرانسوی و در ادامه انگلیسی ساخت توپ در ایران را شروع کرد. در زمان صدارت امیرکبیر و با درایت ایشان صنایع در کشور احیاء شد و کارخانجات صنعتی در کشور احداث شد. ساخت غورخانه (اسلحه سازی) که هنوز هم در ایران و در منطقه حکیمیه با نام صنایع مکانیک فعالیت دارد از اولین اقدامات امیر کبیر می باشد.
در سال 1852 میلادی (1268 ق-1230 شمسی) در شهرهای ساری و بابل کارخانه شکرسازی احداث و شروع به کار کرد در این کارخانجات شکر استان مازندران تصفیه شده و قند و شکر سفید تولید می شد. کارخانه بلورسازی و چینیسازی در تهران و شکر سازی قم و اصفهان، در همین سال احداث شد. کارخانههای دیگری همچون چراغ برق در مشهد، پنبه کاری در سبزوار، صابونپزی، آجرپزی، کاغذسازی و ریسمانریسی در تهران و چلواربافی و حریربافی در کاشان از دیگر مؤسسات صنعتی بودند.
امیرکبیر برای گسترش و رشد صنایع، هنروران و صنعتگران را طی سالهای ۱۲۶۷ و ۱۲۷۵هـ.ق. برای آموختن دانش ماهوتبافی، چینیسازی و کاغذگری به اروپا فرستاد. امیر در استخراج معادن ایران طبق اصول علمی اروپایی بسیار اهتمام کرد و متخصصینی را نیز از اتریش آورد که به پیشرفت قابل ملاحظهای در این امر منجر شد.کارخانههایی نیز برای پنبه پاککنی و کشیدن روغن زیتون و چوببری توسط روسها و کارگاه آهنگری در آذربایجان به دست آلمانها به راه افتاد. صدراعظم به غیر از تولید صنایع خارجی در داخل به توسعه و رونق صنایع ملی نیز بسیار علاقمند بود، در مازندران شال چوخایپشمین که مخصوص لباس اهالی آنجا بافته میشد، با تلاش امیرکبیر به حدی رونق گرفت که به جای ماهوت، در دوخت لباس نظامیان به کار گرفته شد.
بعد از مرگ امیر در تمام دوره حکومت قاجار تمام برنامهها و نقشههای او به دست فراموشی سپرده شد؛ رشد صنعت متوقف شد و از کارگاهها و کارخانههایی که به هزار امید و تلاش تاسیس شده بودند، ویرانهای بیش نماند.
پایان دوره قاجاریه با ویرانی، بیماری، قحطی، هرج و مرج و جدایی طلبی اقوام (بدلیل جنگ جهانی اول و بی کفایتی احمد شاه قاجار) همراه بود. پهلوی اول ابتدا تمام تلاش خود را معطوف به حفظ یکپارچکی و سرکوب مخالفان نمود و در ادامه تلاش کرد تا صنعت کشور را احیاء نماید.
رضا شاه پس از ایجاد یک ارتش منسجم و امنیت در سراسر کشور شروع به توسعه صنعتی ایران نمود. راه آهن شمال به جنوب (بر خلاف نظر انگلستان که خواستار راه آهن شرق به غرب بود) و احداث دهها کارخانه تولیدی از جمله تاسیس کارخانههای نساجی، سیمان، دخانیات و قند توسط وزارتخانهها و سازمانهای دولتی از اقدامات مهم رضا شاه بود.
یکی دیگر از اقدامات مهم در دوران پهلوی اول تاسیس دانشگاه در شهر مسجد سلیمان برای آموزش و پرورش متخصصات ایرانی در حوزه استخراج نفت بود. در دوران پهلوی دوم و پس از کودتای مرداد 32 کشور به سمت صنعتی شدن حرکت کرد. اوج این حرکت در دهه چل و اوایل دهه 50 اتفاق افتاد. تکنوکراتها و در راس آنها آقای عالیخانی نرخ رشد متوسط 11.9 را در دهه 40 برای کشورمان به ارمغان آوردند. (حتی طی چند سال متوالی نرخ رشد بالای 16 درصد بود). در این دوران حمایت زیادی از صنایع کشور شد. اقداماتی مانند سهولت در واردات ماشین آلات صنعتی، اصلاح ساختار وزارت اقتصاد، تشکیل سازمان مدیریت صنعتی، ایجاد واحدهای صنعتی بزرگ مانند ذوب آهن اصفهان، مس سرچشمه، تراکتور سازی و ماشین سازی تبریز، ماشین سازی اراک و … در این عصر طلایی اتفاق افتاد. این عصر بدلیل غرور بی جای پهلوی دوم (که حاضر نبود کسی را بهتر از خودش ببیند) و حذف عالیخانی از وزارت اقتصاد به اتمام رسید. پس از پیروزی انقلاب و بدلیل جنگ 8 ساله با عراق و شرایط خاص ایران، صنعت با افت زیادی مواجه شد و در پی آن نرخ رشد اقتصادی نیز کاهش یافت. در دهه 70 بدلیل تقاضای بالای بازار هر صنعتگری که اقدام به تولید محصول میکرد موفق بود. فاصله بین قیمت مواد اولیه با محصول نهایی آنقدر بالا بود که تولید توجیه اقتصادی داشت. در دهه 90 و با ظهور و واردات کالای چینی صنعتگران ایرانی با رقیب بزرگی مواجه شدند. کالای ارزان چینی در کنار گران شدن مواد اولیه (بدلیل رشد تقاضا در چین) امروزه صنعتگران کشور را با مشکل بزرگی مواجه کرده است. لذا چالش امروز صنعتگران ایرانی علاوه بر مشکلات بروکراسی حاصل از بی برنامه گی و توجه دولت به صنعت، رقابت با کالاهای وارداتی است. لذا میبینیم در این برحه افراد بیشتر تمایل به تجارت و سفته بازی دارند تا تولید محصول و صنعت.
بدون دیدگاه